«سطح اعتماد مردم به روحانیون سیر نزولی پیدا کرده است. ما در بین علما و روحانیون افراد بااخلاق و متواضع داریم، ولی تریبونها دست برخی افرادی است که رعایت ادب و اخلاق را نمیکنند.
همدلی| زینب نورانیان:
«سطح اعتماد مردم به روحانیون سیر نزولی پیدا کرده است. ما در بین علما و
روحانیون افراد بااخلاق و متواضع داریم، ولی تریبونها دست برخی افرادی است
که رعایت ادب و اخلاق را نمیکنند. مردم اینها را میبینند و اعتمادشان را
از دست میدهند.» جمله فوق بخشی از گفتوگوی آیتالله غرویان، استاد
برجسته حوزه علمیه قم با «همدلی» است. وی در این گفتوگو از نگرانی و دغدغه
خود نسبت به رفتار برخی روحانیون سخن میگوید، روحانیونی که سیاسی بودن
را بر روحانی بودن ارجح میدانند و البته با انتخاب منسوخترین و
مطرودترین وجه سیاسیبازی یعنی؛ سوءاستفاده از شایعات و سوار شدن بر موج
اخبار تکذیب شده، کسوت روحانیت را زیرسوال میبرند. به نظر او تعداد این
افراد خوشبختانه زیاد نیستند، اما به دلیل برخورداری از تریبونهایی با
مخاطبهای همیشگی بسیار زیاد، سخنشان شنیده میشود و نقش اصلی را در ترسیم
چهرهای جدید از روحانیون در جامعه ایفا میکنند. از این روست که مورد نقد
و انتقاد بسیار قرار دارند؛ اما همچنان بر ادامه این روش و منش خود مصر
هستند. گفتوگوی تفصیلی آیتالله غرویان با «همدلی» به این موضوع پرداخته
است که متن آن در ادامه میآید:
مدتی است شاهد برخی رفتارهای سیاسی
خارج از عرف سیاسی و اجتماعی در جامعه هستیم؛ به صورتی که برخی از افراد
برای تسویه حسابهای سیاسی نسبت به ریخته شدن آبروی دیگران حساسیتی ندارند
و منابع آنها هم بیشتر بر پایه شایعات تکذیبشده بنا شده است. به نظر شما
دلیل این موضوع چیست؟
در کل باید بگویم فضای سیاست ما بسیار به
بداخلاقی آلوده شده است. من راجع به تکتک افراد نمیتوانم صحبت کنم، اما
اینگونه بداخلاقیها بسیار جای تاسف دارد و زیبنده یک جامعه اسلامی نیست.
سالهاست که میگویم تهمتها و نسبتهای ناروا در عالم سیاست آفت بزرگی
برای جامعه شده است و واقعا جای تاسف دارد.
هرازگاهی این اتفاقات در فضای سیاسی کشور دیده میشود؛ فکر میکنید پشتپرده این هجمهها چیست؟
متاسفانه
سیاست بر اخلاق غلبه کرده است. سیاستزدگی و قدرتپرستی در جامعه ما زیاد
شده و متاسفانه جناحهای سیاسی از ابزارهای صددرصد خلاف شرع و خلاف اخلاق
برای تخریب رقیب خود استفاده میکنند و حتی مفاهیم شرعی و دینی را برای
تخریب رقیب سیاسی خود بهکار میگیرند. تهمتها، دروغها و نسبتهای ناروا
کم نیست و ما شاهدیم جناحها برای اینکه رقیب خود را از صحنه خارج کنند،
دست به چنین حرکتهای ناشایستی میزنند. بنابراین داستان این بداخلاقیها
بسیار غمانگیز شده است. مساله غمانگیزتر آنجاست که بهنام دین دست به این
اقدامات میزنند و از مفاهیم دینی و شرعی سوءاستفاده میکنند. موارد
اینچنینی بسیار هست. قوه قضائیه موظف است به این تهمتها و تخریبها
رسیدگی کند. امیدواریم فضای کشور فضای درست و متعادلی شود.
بخشی از
کسانی که دست به چنین تهمتها و حملههایی میزنند، در کسوت روحانیت هستند.
مثلا در موارد اخیر حمله به پروانه سلحشوری که بر اساس یک خبر کذب انجام
شد، افرادی مانند رسایی و موسویلارگانی که از روحانیون هستند، به ایشان
تهمت زدند، نظر شما در این زمینه چیست؟
متاسفانه اکنون نزاعها و
دعواهای اینچنینی بین خود روحانیون هم درگرفته و میبینیم بداخلاقیها از
منبرها و تریبونهای خطبا و روحانیون شنیده میشود. این رفتارهای خلاف شرع،
دین و اخلاق اگر ادامه پیدا کند بزرگترین ضربه به خود روحانیت و اعتماد
مردم وارد و موجب میشود که مردم روزبهروز اعتمادشان به روحانیت کم شود.
عمری روحانیون به مردم گفتهاند تواضع، ادب و اخلاق داشته باشید حالا مردم
میبینند برخی از همین طیف بداخلاقی میکند. این مساله موجب میشود دیگر
حرف روحانیون روی مردم اثر نگذارد. ما از این بداخلاقیها به ویژه
بداخلاقیهایی که توسط برخی روحانیون صورت میگیرد متاسفیم. انشاءالله
مراجع عظام تقلید که بزرگان روحانیت هستند، به این مساله ورود کنند و ساکت
ننشینند، تذکر دهند و فکری برای این بداخلاقیها از سوی برخی از روحانیون
کنند.
از اعتماد مردم به روحانیت اشاره کردید. الان نسبت به گذشته سطح این اعتماد چگونه است؟
این
اعتماد سیر نزولی پیدا کرده است. با این اتفاقاتی که میافتد مردم
روزبهروز اعتمادشان کمتر میشود. البته ما در بین علما و روحانیون افراد
با اخلاق و متواضع داریم، ولی آنها در انزوا قرار گرفتهاند و تریبونها
دست برخی افرادی که رعایت ادب و اخلاق را نمیکنند، افتاده است. مردم اینها
را میبینند و اعتمادشان را از دست میدهند. ما هم غصه میخوریم و کاری جز
دعا کردن از دستمان برنمیآید.
بداخلاقیها و فشارها این روزها اغلب
متوجه یک جناح سیاسی است. مثلا شاهدیم هرگاه نماینده اصلاحطلبی از مطالبات
مردم سخن میگوید، موج حملات علیه او شروع میشود و به همان نسبت سخنانی
علیه آنها گفته میشود که اکثر وجاهت عملی و قانونی ندارد. به نظر شما چرا
این حملات به این شکل صورت میگیرد؟
همینها بهترین دلیل است که این
حملات و هجمهها برای خدا نیست و اینها برای اغراض سیاسی است. کاملا پیداست
که این نزاعها و هجمهها برای عقدهگشایی است و برای تسلی خاطر
شکستهایی است که جناح تندروی اصولگرا در انتخابات خورده است. بنابراین
اکنون میخواهد آتشی تهیه کنند که بتوانند از طریق آن رقیب خود را در
انتخابات آینده از میدان به در و مجبور به شکست کنند. برای هر ذهن، حتی
سادهای هم روشن است که این حرکتها و اقدامات جناحی است و نیت الهی در آن
دیده نمیشود.
این رفتارها چقدر به هدف آنان کمک کرده است؟
مثال این
افراد همان کسی است که روی شاخهای نشسته و همان شاخه را میبرد و در
نهایت خودش سقوط میکند. نتیجه این نوع رفتارها شکست خود همین افراد است؛
چون روزبهروز اعتبارشان نزد مردم کمتر میشود. آثار این رفتارها در
انتخابات گذشته هم خود را نشان داد. مردم دیگر فریب حرفهای ظاهری را
نمیخورند و به این نوع حرکات پشت میکنند. مردم از این هوچیگریها تنفر
پیدا کردهاند و دنبال افراد دانشمند، عالم و صالح هستند.