نزدیک به سه ماه است کشور درگیر یک موضوع خاص آن هم نسبت به معصومترین طیف سنی جامعه شده است و اگر گسترش و فراگیری آن به شهرهای دیگر نمیکشید معلوم نبود چه زمانی این خبر همین طوری در شبکههای اجتماعی میچرخید.
نزدیک به سه ماه
است کشور درگیر یک موضوع خاص آن هم نسبت به معصومترین طیف سنی جامعه شده
است و اگر گسترش و فراگیری آن به شهرهای دیگر نمیکشید معلوم نبود چه
زمانی این خبر همین طوری در شبکههای اجتماعی میچرخید. صرفنظر از
بزرگنمایی خبر مسمومیت دانشآموزان مدارس دخترانه توسط مخالفین و معاندین
جمهوری اسلامی خواسته و یا دمیدن بر حجم آن توسط جریانهای داخلی ناخواسته،
باید بپذیریم از زمانی که بحث مسمومیت دختران دانش آموز در مدارس انتشار
رسانهای پیدا کرد، موجب التهابات آزاردهنده شده است. این نگرانی را کاملاً
میتوان از چهره گروههایی از مردم احساس کرد. به تعبیر دیگر، آنقدر که
این مسمومیتها مردم و خانوادهها را نگران کرده بود چهار ماه اغتشاش در
کشور چنین کاری را با مردم نکرد. اگر چنین نبود رهبر معظم انقلاب در مراسم
درختکاری به مسئولان دستگاههای اطلاعاتی- امنیتی و قضایی تأکید نمیکردند:
«این موضوع (مسمومیت دانش آموزان) یک جنایت بزرگ و غیرقابل اغماض است و
اگر کسانی در این ماجرا دست داشته باشند، باید عوامل و مسببین آن به اشد
مجازات برسند.» رهبر حکیم انقلاب این موضوع را جنایت درحقِ معصومترین
عناصر جامعه یعنی کودکان و همچنین موجب ناامنی روانی جامعه و نگرانی
خانوادهها دانستند و فرمودند: «همه بدانند اگر کسانی به عنوان عوامل این
جنایت شناسایی و محکوم شوند، هیچ عفوی درمورد آنها نخواهد بود، زیرا باید
به اشد مجازات برسند تا مایه عبرت دیگران شود.» ماجرای مسمومیت دانش آموزان
را در واقع باید در دو کلید واژه «خرابکاری شرافتمندانه» و به تعبیر درست
آن بی شرفانه و «اعتصابات سراسری» یا همان «اعتصابات اجباری» جستوجو کرد.
با شکست پروژه اغتشاش و پاسخی که مردم در جشن پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲
بهمن با حضور بالای ۲۰ میلیونی خود دادند، دشمن صدای شکستن استخوانهای خود
را حس کرد. این بود که فاز دوم سناریوی خود یعنی اعتصابات اجباری را در
محیطهای کارگری و بستن مغازهها را با فراخوانهای دو روزه، سه روزه کلید
زد. پاسخ منفی مردم به این فراخوانها تا آنجا موجب عصبانیت اغتشاشگران شد
که آنها در شبکههای اجتماعی با گریه از مردم میخواستند به خیابانها باز
گردند و آنها را تنها نگذارند. همایشهای ساختگی در برخی کشورهای
اروپایی، کانادا و نشست چهارنفره آنها در واشنگتن و حتی برهم زدن بازار
ارز و رساندن دلار به مرز ۶۰ هزار تومان با برنامه ریزی اربابان امریکایی
این جماعت هم نتوانست محرکی برای کشاندن مردم به خیابانها باشد. این بود
که متوسل به کثیفترین روش یعنی ایجاد دلهره در مردم با اقدام به «مسمومیت
دانش آموزان» شدند تا شاید از بستر این روش بتوانند مردمی را که نگران
فرزندان خود هستند به خیابانها کشانده و آنها را در مقابل نظام قرار
دهند. در قضیه مسمومیت دانش آموزان در دو سطح میتوان با این پدیده مواجه
شد. یا این موضوع آنچنان که درباره آن بزرگنمایی میشود گسترده نیست و بخش
اعظم تغییر وضعیت جسمی دانش آموزان ناشی از استرس و اضطرابی است که با
شنیدن اخبار آن در دانش آموزان پدید آمده است که در این مورد نگرانی
والدین، موجبات نگرانی دانش آموزان را دو چندان کرده است. یا اتفاقی از جنس
همان «خرابکاری شرافتمندانه» توسط آدمهای بی شرفی در مدارس دخترانه ما
صورت گرفته است که هشدار و تأکید رهبر انقلاب به دستگاههای اطلاعاتی و
انتظامی مؤید آن است. مسلم است که در حال حاضر مسئولان کشور دو وظیفه بزرگ
بر عهده دارند: ۱-شناسایی منشأ و عوامل مسمومیتهای احتمالی در مدارس کشور و
معرفی به دستگاه قضا برای برخورد و مجازات آنها که اشد مجازات هم مطالبه
رهبری نظام است و هم مردم در انتظار چنین روزی هستند. ۲-در صورت وجود رد
پای جریان خارجی دخیل در این موضوع (که نه تنها چنین ردی وجود دارد بلکه
مشخص شده صحنه گردان و طراحان این حوادث خارجی است)، طرح شکایت در مجامع
بین المللی و پیگیری مصرانه آن و معرفی این جریان به عنوان جنایتکاران جنگی
امری لازم است. این خط را میتوان از فرار به جلوی جنایتکارانی همچون
رژیم صهیونیستی به درستی فهمید. فقط کافی است به صفحه رسمی وزارت خارجه این
رژیم کودک کش مراجعه کرد که با پرچم و نماد این رژیم ترویج خشونت علیه
ایران را تبلیغ میکند. نباید از این نکته غفلت کرد که فضای افکارعمومی در
موضوع مسمومیت دانشآموزان به شدت تحت تأثیر القائات رسانههای معاند
قرارگرفته است. این موضوع را از خطوط القایی رسانههای دشمن در روزهای
اخیر میتوان فهمید: ۱-استفاده مداوم از کلیدواژههای «حملات شیمیایی به
مدارس»، «تحریم و تعطیلی مدارس»، «نسلکشی توسط جمهوری اسلامی ایران»، «تست
سلاحهای شیمیایی توسط یک نهاد نظامی برروی مردم». ۲-ایجاد ترس و دلهره در
مردم با این کلید واژه که احتمال تسری مسمومیتها به اماکن عمومی نظیر
پاساژها، متروها و اماکن مذهبی وجود دارد. ۳-فقدان امنیت و عدم حساسیت
حکومت نسبت به سلامت دانشآموزان. در این میان عنصر کلیدی «امنیت» که
همواره وجه تمایز جمهوری اسلامی با دیگر واحدهای سیاسی بوده است، هدف
راهبردی دشمن است که حکومت باید نسبت به آن حساسیت ویژه داشته باشد.